نوروز 93
چهارشنبه شب... این سفره رو بابایی چیده که البته شما قبل از کامل شدنش ،در همون دقایق اول حسابشو رسیده!!! اول دستتو کردی توی آب و کمی دست و صورتتو صفا دادی!!! نگا من میکنی که بهت میگم بهااااار نکن مامانی!!!! ظرف آب رو که برداشتم ...دستتو کردی توی تنگ ماهی و آبشو هم زدی و ریختی روی میز ...در همون حین دستت خورد به ظرف سماق و سماقا خالی شد روی آبایی که روی میز ریخته یودی!!! خلاصه کاری کردی که مجبور شدم در عرض کمتر از پنج دقیقه سفره ی هفت سینو جمع کنم....الهی فدای شیطونیات بشم ...عشق کوچولوی مامان وقتی خواب بودی این سفره رو خودم چیدم ...البته وقتی بیدار شدی بلافاصله اومدی سروقتش!!!! نیشابور-خونه ی مادر...
نویسنده :
زهره
0:07