کنگان 2
عزیزم ما سه هفته کنگان بودیم و چون در این مدت طولانی کلی عکس و خاطره داریم خواستم اینجا به اختصار و بیشتر با عکس قسمتی ار خاطرات اون روزارو منعکس کنم
عزیزم ما سه هفته کنگان بودیم و چون در این مدت طولانی کلی عکس و خاطره داریم خواستم اینجا به اختصار و بیشتر با عکس قسمتی ار خاطرات اون روزارو منعکس کنم
داااالی!!
بازی با کره ی هوشو دوس داری....البته باید جای هر شکلو نشونت بدم
تو یه هفته ای که کنگان بودیم سه بار اتاقمونو عوض کردیم این اتاق 106 آخرین اتاقمون بود ...البته همه اتاقا تقریبا شبیه هم بودن
اینم یه رستوران ساحلی کنار پارک که بیشتر از پارک دوس داشتی از پله هاش بالا و پایین بری....یکی دوبارم افتادی!!
خاااموش و روشن کردن چراغ ...
و پایین اومدن از کاناپه از دیگر تفریحاتت بود!!!
و البته کتاب خوندن
بازی با لپ تاپ بابا
خیلی هم آسانسور دوس داری تو عشقم
دریا و آب بازی
برداشتن ماسه و ....
گذاشتن در دهان!!!!
اگه دیر رسیده بودم کفشاتو داده بودی به آآآآب...!!!!
فرداش هم کلی گریه کردی که میخوای بری آب بازی...آآآآبه!!!!
الو کردن و تماشای سی دی خاله ستاره
اینم یکسری عکس از اولین روزهای بازگشتمون به خونه ...البته بدون بابایی
یه حالت خسته و سرما خورده هم داری متاسفانهاین خونه بادی رو هم با بابا از عسلویه برات خریدیم که خداروشکر دوست داشتی
همچنین این الاغو!!
البته الاغت هی رم میکنه و تو رو میندازه اینور و اونور!!
بازی با سر خودکار...
بعد از نقاشی و دین دین با رنگ انگشتی مشغول دیدین تلویزیونی....الهی مامان برات بمیره که سرما خوردی مااادر
بمیرم برات مادر که حال نداری عزیزکم
انشااله دخترم میخواد دکتر بشه خانوووم دکتر