بهار بهار ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

بهار مامانی

تولد یکسالگی بهار

1392/12/4 0:43
نویسنده : زهره
581 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از خاطرات زیبایی که بهار عزیزم با وجود پاک و نازنینش برای ما رقم زد جشن تولد یکسالگیشه. جشن تولد بهاری بنا به خواست بابای مهربونش با تم کفشدوزک تزیین شد و بهاری هم لباس خوشمل کفشدوزکی پوشید که خیلی بهش میومد ماشاالله.بغلماچ

البته قرار بود تولد رو در روز پنجشنبه 25 مهر ، درست روز میلاد دختر دردونه بگیریم اما از اونجا که مامانی سفر بودن صبر کردیم تا فرداش 26 مهر که مامانی برگشتن جشن رو گرفتیم.لبخند

چندتا از عکسای تولد شاد بهارو میذارم برا یادآوریه اون روز شیرین.

عشقم

 

 

عشقم

عشقم

کارتهای دعوت و گیفت اهدایی به مهمونا به همراه یه عکس رو شاسی که همون شب از کفشدوزک یه سالمون گرفتیمو چاپ کردیمقلبماچ

 

اولین لباسایی که جوجه کوچولوم پوشیدبغل یادش به خیرررررماچ

 

عشقم محو تماشای سی دی چرا!!!

 مامانی اصلا نایستادی یه عکس خوشگل بگیرم ....همش میخواستی بری....تعجب

 

 اصلا نمیذاری تل و گل سر بمونه روی موهاتگریه

 

 عزیزکم از ظهر رفتی خونه بابا جون کلی بازی کردی و خسته شدی و یه کم خوابیدی برا همین توی تولدت خسته ای....آخه چراااااا؟؟؟؟ابرو

البته با این حال همش میخواستی راه بری و همه جا سرکشی کنی....به زور تلویزیون و سی دی نشستی الانخندهماچ

 

 

 الان عمو مصطفی میخواد ازت عکس بگیره و تو واقعا غرق تماشای تلوزیونی...خنده

برو کنار عموووووو....

اینم نمایی از سفره شام شامل: کشک بادمجون،میرزا قاسمی،آش شیرازی،مرغ سوخاری(که هنوز نیاوردیم سر سفره تو این عکس) و سالاد مرغ که همشو بابا زحمت کشید و خریدخجالتنیشخند

مرسی باباقلب

بعد شام لباس کفشدوزک رو دراوردم و لباس عروستو تنت کردمماچ انشاالله عروس بشی مامانی و عروسیه نوه هاتم ببینی قربونت بشه مامانتبغل

این عکسا هم مربوط میشه به وقتی که بابا خونه رو ویران کرد و چهارتا بمب شادی ترکوند و من هنوز دارم از اینور و اونور ریزه هاشو جمع میکنم گریهتوی لوستر و زیره بالش مبلا هم هستن هنوزگریه

اینم کیک بهاری نیشخند

 

خودت میگی آتیش و بعد هم میگی جیزززززه اما بازم میخوای دست بزنی قربونت بشم تعجببغل

 بیا شمعارو فوت کن که صد سال زنده باشی ......ماچماچ

اینجا هم انگشتتو تکون میدی که جیززززززه!!!بغل

بررسی هدایا (سه تا النگو مامان و بابا، یه النگو مامانی و بابایی ( مامان و بابای خودم )و یه انگشتر باباجون و مامان جون (مامان و بابای بابا )ماچ

اینا چی هستن؟؟!!چقد قشنگن!!!!لبخند

بررسی  و تایید هدایای دریافتی!!خنده

از این شب هر وقت میگیم النگوهات کو؟؟!!! همینطوری با ناز دستتو بالا میگیری و نشون میدی میگی اَاَاَاَ...

 

دایی جون یه پلاک "و ان یکاد" هدیه داده دستش درد نکنهماچ،خاله ها لباس و کلاه و عروسک قلب...عمو اسباب بازی، عمه ها لباس و گهواره عروسکقلب ممنون از همهقلب

راستی خودم دو هفته ای شبا بیدار بودم و علاوه بر تم کفشدوزکی که خریدم برا تولدت، کفشدوزک درست کردم زدیم به درو ودیوار...اینم چند تاش....

این هم ساعت تولد نفس من : 9:50 صبحماچقلب

 

حالا چندتا عکس از اول آبان میذارم و تولدی که برات گرفتم ودوست جونامو دعوت کردمچشمک

ماشاالله ماشاالله .... عشق مامانماچبغل

اینم مهمون ویژه بهار جونی، حسنا عسل خاله، دخمل دوست جونم، مطهرهماچ

 

دست دست....

 

بررسی لباس بهار جوننیشخند

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

D2_YvX9Ju5P5gRm-VoPzihw8yT0UXai1GpnSm6P7KFFIqs6acyUXgIo0YvzhoCLY
21 اسفند 92 21:17
مبارك باشه يكسالگيت گل خانم خوشگل واييييي چه لباساي نازي دست مامان و بابا درد نكنه
زهره
پاسخ
عزززززیززززم ممنونم مهربونم